وقتی مرگ فرا برسد...
بیست و هشتمین حدیث از چهل حدیث امام خمینی(ره) درباره "لقاءالله" و معنای "حب" و "بغض" الهی است.
راوی می گوید: به امام صادق(ع) گفتم: كسی كه دیدار خداوند را دوست بدارد، خداوند نیز دیدار او را دوست دارد، و كسی كه از دیدار خداوند خشمگین باشد، آیا خداوند نیز از دیدار او به خشم می آید؟ امام فرمود: آری. عرض كردم: به خدا قسم ما از مردن كراهت داریم. امام فرمود: "چنین نیست كه تو گمان كردی: [كراهت مرگ] در وقت دیدار مرگ است؛ هنگامی كه انسان آنچه را كه دوست دارد دید، چیزی محبوب تر نزد او از ورود به خدای متعال نخواهد بود و خداوند متعال نیز دیدار او را دوست خواهد داشت و او نیز دیدار خدا را؛ و اگر موقع جان كندن چیزی را كه كراهت دارد مشاهده كند، چیزی مبغوض تر نزد او از دیدار خداوند نیست و خداوند نیز دیدار او را خشم دارد".
در آیات و روایات مكرراً به "لقاء الله" اشاره شده كه تفصیل آن در رساله لقاء الله مرحوم عارف بالله حاج میرزا جواد ملكی تبریزی آمده است.
برخی از مفسرین و عالمان، آیات مربوط به لقاء الله را لقای روز قیامت و لقای ثواب و جزا دانسته اند و این تفسیر اگر چه نسبت به بعضی آیات و روایات بعید نیست، در عین حال نسبت به برخی ادعیه و روایات توجیه بعیدی به نظر می رسد. البته كسانی كه توجیهی از لقاء الله در خصوص مشاهده جمال و جلال حق باز گذاشته اند معتقد نیستند كه می توان به كنه آن ذات مقدس راه یافت؛ اما سخن و اعتقاد این دسته آن است كه پس از رعایت تقوای الهی و توجه تام و تمام به حضرت پروردگار، نوعی صفای قلبی برای سالك پیدا می شود كه در قلب او اسما و صفات پروردگار متجلی می گردد و حجاب هایی كه بین بنده و اسما و صفات الهی است از بین می رود و برای برخی ممكن است همین حجاب های نوری اسما و صفات هم محو شود و در این حالت سالك خود و جمیع موجودات را سایه حق می بیند. جملاتی از مناجات شعبانیه در این زمینه قابل استناد است: «… الهی هب لی كمال الانقطاع الیك و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیك حتی تخرق ابصارالقلوب حجب النور…»
در خصوص این كه برخی توجیهات در خصوص لقاءالله قابل قبول نیست، دلایلی وجود دارد از جمله این كه آیا فرمایش حضرت علی(ع) در دعای كمیل كه می گوید بر عذاب تو صبر می كنم، چگونه بر دوری ات صبر پیشه سازم» می توان به دوری از حور و قصور بهشتی حمل كرد؟! آیا عبادت كسانی را كه گفته اند: ما خدا را نه برای رسیدن به بهشت و ترس از دوزخ عبادت می كنیم، می توان برای دوری از بهشت و لذایذ آن دانست؟ این حرفی بسیار ناهنجار است افسوس كه ما بیچاره های گرفتار در حجاب های ظلمانی طبیعت جز از خوردنی ها و نوشیدنی ها چیزی نمی فهمیم.
ای عزیز! اولیا را با خودت مقایسه مكن و گمان مكن كه قلوب انبیا و اهل معرفت همانند قلوب ماست. دل های ما به مشتهیات دنیوی مشغول است و این آلودگی ها اجازه نمی دهد دلهای ما آیینه تجلیات پروردگار شود.
در هر حال حمل آیات و روایات مربوط به لقاء الله به رویت آثار و روز جزا و … امر بعیدی است و سوز و گداز اولیا را از فراق پروردگار به فراق حورالعین و طیور بهشتی حمل كردن به دلیل آن است كه ما جز لذایذ جسمانی درك دیگری نداریم و گاه بدون جهت كسی یا كسانی را مورد طعن قرار می دهیم چنان كه برخی برای لعن به مرحوم ملامحسن فیض كتاب وقف می كنند و بعضاً مرحوم ملاصدرا را كه سرآمد اهل توحید است، زندیق می خوانند. این تصورات و لعن ها چیزی از مقام آنها نمی كاهد، اما سبب سلب توفیق می گردد، چنان كه شیخ عارف ما - شاه آبادی - فرمود:هیچ گاه كسی را لعنت نكنید ولو كافر باشد؛ زیرا كسی نمی داند كه چگونه از این عالم منتقل خواهد شد.مشخص شدن احوال شخص
در هنگام مردن برخی از حالات شخص بر وی معلوم می گردد و این نكته با آیات و روایات و برهان و عرفان منطبق است.انسان تا زمانی كه در بند طبیعت است و به آباد كردن دنیا مشغول است از صورت های واقعی اعمال و افعال خود بی خبر است، پس از آن كه تا اندازه ای از این عالم انصراف حاصل كند و فشارهای مرگ بر او وارد گردد، نمونه ای از عالم برزخ و قیامت بر او روشن می گردد. و روزنه ای از عالم غیب بر او باز می شود. در این حالت از مقام خود تا اندازه ای آگاهی می یابد.راوی می گوید: شنیدم كه امام صادق(ع) می فرمود: به خدا قسم از شما [اعمالتان] قبول می شود و به خدا قسم شما آمرزیده می شوید و بین شما و بین این كه سرور و چشم روشنی ببینید فاصله ای نیست مگر این كه جان شما به حلقوم برسد. سپس امام فرمود: وقتی كه چنین شد و حال احتضار پیش آمد، پیامبر خدا و علی و امامان و جبرئیل و میكائیل و ملك الموت نزد او حاضر شوند. پس جبرئیل نزد محتضر آید و خطاب به رسول خدا(ص) گوید: این شخص، شما و اهل بیت شما را دوست می داشت؛ پس او را دوست داشته باش. در این حال رسول خدا خطاب به جبرئیل می گوید: این شخص خدا و رسول خدا و اهل بیت را دوست می داشت، پس او را دوست داشته باش. در این حال جبرئیل خطاب به ملك الموت می گوید: این شخص خدا و رسول خدا و اهل بیت او را دوست می داشت او را دوست بدار و با او مدارا كن.
سپس ملك الموت خطاب به محتضر گوید: ای بنده خدا! آیا آزادی و امان و برائت خود را گرفتی؟ آیا به پشتیبان های بزرگ در زندگی دست زدی؟ پس خداوند محتضر را موفق می كند و جواب مثبت می دهد. سپس ملك الموت می پرسد: آن چه بود؟ محتضر جواب می دهد: ولایت علی بن ابی طالب. ملك الموت جواب می دهد: درست گفتی، اما از آنچه می ترسیدی خداوند تو را از آن امان داد. و آنچه آرزو داشتی، به آن رسیدی، بشارت باد بر تو به رفاقت با گذشتگان نیكو؛ رسول خدا و علی و امامان از فرزندان او.
پس جان او را با ملایمت می گیرد… و وقتی او را در قبر می گذارند دری از درهای بهشت بر او باز می شود… ادامه حدیث در خصوص احتضار كافر است كه عكس آنچه گفته شد اتفاق می افتد.
برزخ؛ نمادی از قیامت
باید دانست كه برزخ هر كس نمونه ای از قیامت اوست؛ و برزخ حد متوسط بین این جهان و قیامت است چنان كه در حدیث معروف آمده است: " قبر یا باغی از باغهای بهشت است یا حفره ای از حفره های آتش."براساس آنچه گفته شد انسان در لحظه احتضار آثار و اعمال خود را مشاهده می كند و بشارت بهشت و یا وعید دوزخ را از ملك الموت می شنود. اگر شخص، اهل ایمان و سعادت باشد قلب او حب لقا و دیدار الهی پیدا می كند و اگر در قلب او، شخصی جز خدا وجود داشته باشد چه لذت ها و كراماتی مشاهده می كند؟ و هر گاه اهل گناه و عصیان باشد وحشت و انقلابی در او ایجاد می گردد و در این حال نزد او هیچ چیز مبغوض تر از تجلیات قهریه و جلالیه الهی نیست. و هر كس به اندازه گناهی كه كرده است نمونه ای از جهنم خودش برای او ظاهر می شود؛ لذا حیات دنیوی هر كس پرده ای است بر عیب های ما، و هنگام مرگ كه این پرده برداشته می شود نمونه ای ازعالم آخرت خود را مشاهده می نماید.اگر در این دنیا محبت به حق تعالی و اولیای او را پیدا كنیم و قلب را الهی سازیم هنگام مرگ، قیامت و آخرت خود را زیبا می بینیم و بالعكس هر گاه قلب از خداوند منصرف باشد آثار موحشه اعمال برای فرد جلوه می كند.در خلوت ها باید از خداوند بخواهیم كه محبت خودش را در دل ما وارد كند و محبت دنیا را از دل های ما خارج سازد.